
خداوند متعال در چهارمين آيه ي سوره ي مباركه قدر ميفرمايد:
تنزّل الملائكة و الرّوح فيها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرماني (براي تقدير هر كاري) فرود آيند. (1)
فعل مضارع تنّزل دلالت بر تكرار و بقاء ليلةالقدر دارد، و در آيات سوم و چهارم سوره ي دخان نيز:
فيها يفرَق كلّ أمرٍ حكيم(2) ؛ در آن شب، هر فرماني، بر حسب حكمت صادر ميشود.
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زيرا هيأت نحوي باب تفعّل دلالت بر پذيرش يا تكلف يا هر دو مينمايد. ظاهر اين فعلها، خبر از تفريق و تنزل امر در ليلةالقدرهاي آينده ميدهد.
اين امر كه در زمان رسول خدا به آن حضرت نازل ميشدهاست، و در هر شب قدر ديگر، بايد بر كسي نازل و تبيين و تحكيم يا كشف شود كه به افق نبوت نزديك و پيوسته باشد.
قبول اصل وصايت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و امامت، ناشي از اين معني و مبتني بر همين اساس است.
امام سجاد عليه السلام فرمودهاند:
اي گروه شيعه، با سوره انا انزلناه في ليلة القدر با مخالفين امامت ائمه معصومين عليهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنيد تا كامياب و پيروز شويد، به خدا كه آن سوره، پس از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله حجت خداي تبارك و تعالي است بر مردم، و آن سوره ي آقاي دين شماست و نهايت دانش و آگاهي ماست. اي گروه شيعه، با حم و الكتاب المبين؛ انا انزلناه في ليلة مباركة انا كنا منذرين مخاصمه و مناظره كنيد، زيرا اين آيات مخصوص واليان امر امامت بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است.
كسي قرآن را به عنوان كلام خدا پذيرفت به اين معني است كه همه ي سورهها و آيات آن را پذيرفته است و يك مسلمان واقعي هم كسي است كه تسليم همه ي آيات قرآن باشد، پس هر مسلماني الزاماً بايد سوره قدر، و از آن سوره، شب قدر، و استمرار آن را تا قيامت بپذيرد و لازمه پذيرفتن آن، آيه (تنزّل الملائكة...) كه هر فرد با ايماني ناگزير از قبول آن است. بايد بپذيرد كه در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امري فرود ميآيند و اين امر يك متولي و وليّ ميخواهد كه متولي و وليّ آن امر باشد. اين كه خداوند در آيات سوم و چهارم سوره دخان ميفرمايد:
در آن شب هر فرماني، بر حسب حكمت صادر ميشود. فرماني از جانب ما، و ما همواره فرستنده ي آن بودهايم.
دلالت بر تكرار و تجديد و ارسال در آن شب دارد و به اين معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل ميشوند؛ پس بايد به طور مدام شخصي به عنوان وليِّّ اين امر باشد كه به سوي او نازل و ارسال گردند كه او همان وليّ جهان و جهانيان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.
به همين سبب، هر كس ادعا كرد كه من وليّ امر هستم، بايد ثابت كند كه اين امر توسط فرشتگان و روح بر او نازل شده و ميشوند، و چون هيچ كس جز پيامبر و اوصياء معصوم عليهم السلام نميتوانند مدعي اين امر باشند و اساساً هم نيستند، بايد از اوصياء و پيامبر همواره كسي باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب يزدان هر امري بر او نازل شود.
شب قدر
آيه ي مورد بحث، يكي از مستدلترين آيات قرآن كريم بر ضرورت وجود هميشگي يك ولي امر از جانب خداست كه امين بر حفظ و اجزاء و اداء امر الهي باشد، و آن همان امام معصوم است.
و هر كس نزول پيوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذيرد كه اگر به قرآن ايمان دارد بايد بپذيرد، ناگزير بايد ولي امر را هم بپذيرد وگرنه كافر به بعضي از آيات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنين كسي بنابر بيان خود قرآن كريم، كافر واقعي است.
از رسول اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ايمان بياوريد، زيرا آن شب براي علي بن ابيطالب عليه السلام و يازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
چنان كه خداوند در آيات 150 و 151 سوره نساء ميفرمايد:
إنّ الّذين يكفرون بالله و رسله و يريدون ان يفرّقوا بين الله و رسله و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و يريدون أن يتّخذوا بين ذلك سبيلاً ? أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرين عذاباً مهينا؛ كساني كه به خدا و پيامبران خدا كافر شدهاند و ميخواهند بين خدا و رسولانش جدايي اندازند و ميگويند به برخي ايمان ميآوريم و به بعضي كافر ميشويم و ميخواهند در اين ميان (بينابين) اتخاذ كنند، اينان حقا كافرند و ما براي كفركيشان عذاب خواركنندهاي مهيا كردهايم.
و ميبينيد كه خداوند، كساني را كه پارهاي از آيات خدا را بپذيرند و برخي را نپذيرند، كافر حقيقي ميداند.
بنابراين مؤمن حقيقي كسي است كه هم استمرار ليلةالقدر را تا قيامت پذيرا باشد و هم وجود حجت زمان و وليّ امر، و امام معصومي كه