«بوي باران» نوشته سيدعلي بنيلوحي برگزيده خاطرات همرزمان سردار مصطفي ردانيپور است. «بوي باران» مروري است بر سيرههاي جهادي شهيد حجه الاسلام و المسلمين مصطفي رداني پور، كه او الگويي بيدليل است براي چگونه بودن و چگونه رفتن و بر ما يقين است كه اهل آسمان بر او آشناترند تا اهل زمين. در سفري يك ساعته با روحاني شهيدي همراه خواهيد شد كه مرد اول توسل بود، توسل به اهل بيت (عليهم السلام) ، توسل به مولايمان صاحب الزمان عجل ا… تعالي فرجه الشريف او با ذره ذرهي وجود و عاشقانه ميگفت: يا اباصالح.اگر از من بپرسيد، در دوران دفاع مقدس هيچ كس مثل او بچهها را وصل نكرد. هيچ كس مثل او توسل موثر نكرد. پيروزيهاي بزرگ را از دولتي سر ائمه عليهم السلام داريم، از عنايتهاي خاص حضرت صديقهي طاهره سلام ا… عليها داريم و مصطفي، واسطهي اين خير بزرگ بود براي او كه همه چيز را در توسل ميديد فرقي نميكرد كه در سنگر خانه روباهي خط شير نشسته باشد با يك مستمع ، يا در بيابان دار خوين با چند هزار نفر، روضه خوان بود. فهميده بود رمز پيروزي چيست. حجه الاسلام و المسلمين مصطفي رداني پور تنها وگمنام به كردستان آمد. با شروع جنگ به خوزستان رفت و پس از دو سال حضور و كسب تجربه فرماندهي سپاه سوم رسيد. سپس همه چيز را سه طلاقه كرد و خاكي خاكي، رزمندهاي تك تيرانداز به شهادت رسيد. خواندن اين نوشتهها، شايد جرقهاي باشد براي خوب زندگي كردن مصطفي جاذبه هاي زيادي داشت. 15 مرداد 1362 روز شهادت روحاني مخلصي است كه يك روز تنها و گمنام رفته بود كردستان. با شروع جنگ به خوزستان رفت و پس از دو سال حضور و كسب تجربه به فرماندهي سپاه سوم رسيد. اما مدتي بعد، همه چيز را سه طلاقه كرد و خاكي خاكي، در هيات يك تك تيرانداز به شهادت رسيد. ويژگي جالب اين كتاب كه در قطع خشتي است، انتخاب عكس هاي ارزشمند و كمتر ديده شده از سردار شهيد مصطفي رداني پور است كه به صورت يك صفحه عكس و يك صفحه خاطره آمده اند.