, “در داستان «در سرزمین امكانات» مادری برای مراقبت از دختر باردارش «مرضیه» راهی دیار غربت میشود. او تصور میكرد با رفتن به خارج از كشور غمهایش را فراموش میكند، اما با رسیدن به آنجا و دیدن فرهنگ و آداب و رسوم و تربیت خاص مردمانش، از تصوراتش پشیمان میشود و دلیل آمدن دخترش به آن سرزمین را میپرسد و او در جواب میگوید: اینجا سرزمین امكانات است و مانند كشور ما نیست، سرانجام هنگام زایمان، دخترش نوزاد را از دست میدهد و مادر هم با كولهباری از غصه و افسوس به كشور بازمیگردد. كتاب حاضر شماره 8 از مجموعه «آثار نوقلمان ادبی» و مشتمل بر داستانهای كوتاهی تحت عنوان زمانه بیمجنون؛ در سرزمین امكانات؛ عروسك؛ هبوط؛ بنبست و… است.”