«توران» شلنگ آب را به طرف درخت شاتوت و انجیر برد و آنها را آب داد و بیتوجه به درخت گلابی، که از خشکی پوست تنهاش چاک خورده بود، از کنار آن گذشت و شیر آب را بست. هنگام شب که همگی زیر درخت گلابی نشسته بودند، مادرشوهرش، عزیز، میخواست به درخت گلابی آب بدهد، اما توران مانع شد و گفت این درخت خشک بیفایده است و نباید آب را برایش هدر داد، اما عزیز ناامید نشد و با عصایش کرم سیاهی را که تنة درخت را میخورد به زمین انداخت. شمارة نهم از مجموعة «آثار نوقلمان ادبی» مشتمل بر داستانهای کوتاهی تحت عنوان شاپرک و نور؛ درخت خشک؛ بازی؛ مزة نمک؛ خاتون آب و… است. داستان مذکور، «درخت خشک» نام دارد.