“عينك پدرخاطرات سيد رسول شريعتي است. داستان تلاش جواني است براي رفتن به جبهه است كه با مشكلات و مشقات فراوان اعزام مي شود. و هر اعزامي يك داستان جداگانه است. كه اعزام اول از سر پل هاب شروع مي شود. كردستان، ديواندره، بانه، سردشت و عملياتهاي مختلف از جمله تمام خاطراتي است كه به تفضيل در اين كتاب آمده است.و زهرا دروديان آنرا بازآفريني كرده است. و با اين كلام خاطرات به پايان مي رسد:
اما هر روز بادبادك خيالمان را پرواز مي دهيم تا به خانه هاي اصلي مان برسد، و اگر هنوز خيال خامي باقي مانده باشد، پرواز كنيم.”