“فرار از خط مقدم” یکی از یازده داستان کوتاه این مجموعه و روایت دو دوست با نام “بهرام” و “ابراهیم” است که به دلیل کم سن و سال بودن از رفتن به جبهه منع شدهاند. آن دو سرانجام با تلاش بسیار، پدر و مادر و روحانی محل را راضی میکنند تا از آنها برای شرکت در عملیات، ثبت نام به عمل آورد. پس از شرکت در نبرد علیه نیروهای حزب بعث، ابراهیم به شهادت میرسد و بهرام نیز با پا گذاشتن بر روی یکی از مینهای منطقهی عملیاتی، یک پایش را از دست میدهد. داستانهای این مجموعه همگی با موضوع جنگ تحمیلی به نگارش درآمده و عناوین برخی دیگر از آنها عبارت است از: خمپارهی عوضی؛ فرشتگان نجات؛ پوتینهای گمشده؛ بگو حرف آخرت چیه؟؛ رزمندهی قلابی؛ وقتی نامهاش رسید؛ و خمپارهها تا بهشت هم میآیند.