کتاب حاضر، رماني فارسي است که با زباني ساده و روان و بيان جزئيات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصيتها و توصيف عميقترين احساسات و افکار آنها و همچنين با بيان دقيق جزئيات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه ميکند. در داستان ميخوانيم: «به عکس نگاه کردم؛ هماني بود که در کيفش داشت. عکس را به ديوار زده بود؛ آورد و گذاشت روي ميز، تکيهاش داد به گلدان بزرگ کريستال، زيرسيگاري سنگين کريستال را هم کشيد آنطرفتر که دود سيگار جلوي ديدش را نگيرد. يک نگاه به عکس خودش در کنار پيکر و يک نگاه به صورتش انداختم».