كتاب حاضر، خاطرهاي است كه نگارنده در آن به بيان جزء به جزء دوران سربازي خويش پرداخته است: از اولين لحظۀ اعزام گرفته تا طي مراحل سخت آموزش، عزيمت به جبهۀ صالحآباد ايلام و حوادث و وقايعي كه در آن منطقه براي وي و همرزمانش پيش آمد و در نهايت بسياري از همدورههاي وي مجروح، شهيد، اسير يا مفقود شدند و خود نويسنده علاوه بر جراحات جزئي، دچار مصدوميت شيميايي گرديد و به گونهاي معجزهآسا، با پشتسر گذاشتن بيمارستانهاي مختلف، در فرجام، به بيمارستان گرگان رسيد و زماني به خود آمد كه خبر پذيرش قطعنامۀ 598 را از تلويزيون شنيد.